تاریخچه شهر اراک

در پهن دشت سرزمینی به نام عراق عجم ، که یک سوی آن را تهران قدیم و قم ، سوی دیگر را اصفهان و دیگر سوی آن را همدان تشکیل می داد و از دسترس دیده بانان حکام قاجار پنهان مانده و هر لحظه دستخوش تحولات ناخوشایند برای شاهان عصر بود ، نخستین اندیشه های بنای شهری تازه در ذهن سپهدار قاجار ، محمدیوسف خان گرجی ، معروف به سپهدار اعظم ، که نسبتی نزدیک با فتحعلی شاه داشت ، درخشش گرفت .

یوسف خان گرجی که مردی مقتدر و تحصیل کرده بود ، بارها قابلیت های نظامی و مهندسی خود را به ظهور رسانده بود، وی نا امنیهای منطقه عراق عجم را بی ربط و بی تأثیر از نبود پایگاه محکم نظامی حکومت در منطقه نمی دانست، منطقه ای که از عهد سلسله زندیه به کرات دست به دست گردیده و میدان تاخت و تاز خوانین و حکام بود ، به ویژه در سال های اول حکومت قاجار ، که مردی بی باک و پهلوانی آزموده چون ایمانی خان فراهانی ، بارها پرچم اقتدار خود را در منطقه افراشته و در سایه آن، دلیر و خودسر، سر از فرمان حکومت مرکزی پیچیده و بر آن فرمانروایی کرده بود.

وقتی یوسف خان در سال ۱۲۲۸ ق، فرمان ایجاد قلعه نظامی را از فتحعلی شاه قاجار دریافت داشت، با سلیقه و شم نظامی خود، در نقطه خوش منظره و با صفایی ( بر خرابه های قلعه های هشت گانه دهی به نام « دسگره » )، که نسبت به خطه عراق مرکزیت و به اطراف و جوانب اشراف داشت، در نقطه آخر منطقه فراهان و اول خاک کزاز در دامنه شمالی رشته جبال خوش منظر ، که از شدت سرمای زمستان در امان و از حدت گرمای تابستان محفوظ و از امکانات ارتباطی و منابع آب قنوات بهره مند بود ، مکان شهر جدید را انتخاب کرد.

در فاصله سه سال، همت یوسف خان مایه پیدایش اولین شهر نوین ایران گردید، شهری با نقشه ای معین و رعایت ملاحظات دقیق، به صورت قلعه ای نظامی در سرزمینی مستطیل شکل به ابعاد ۸۵۰ در ۶۰۰ متر، با طرحی شطرنجی و با گذرهای موازی و مستقیم، همگی در راستای قبله، شهری که سیاحان اروپایی و شاهانی چون فتحعلی شاه، ناصرالدین شاه و شاهزادگانی چون اعتمادالسلطنه آن را ستودند و همگان از هماهنگی و تقارن و زیبایی آن سخن ها گفتند و در سفرنامه ها نوشتند:

عروس جهان، ملک اراک، زیبارویی که چشم هر بیننده ای را خیره می ساخت، چهره نمود.

شهرت بنای یوسف خان گرجی در تاریخ ۱۲۳۱ ق به نام خویش جاودان ساخت
به دور سلطان صاحبقران و عهد امید          نمود یوسف ثانی بنای مصر جدید
( به حروف ابجد =۱۲۳۱ هجری قمری )

محمدحسن خان امیرنظام ، برادر امیرکبیر ، نایب الحکومه سلطان آباد ، در سال ۱۲۷۲ ق ، شهر را به سبزه نیز آراست و پس از تشجیر و غرس درختان و تعمیر دکان ها و باغات و عمارات دیوانی از اطراف و اکناف تجار و کسبه و ارباب صنایع را بدان جا دعوت کرد به گونه ای که در اوایل قرن چهاردهم یکی از شهرهای بسیار آباد شد. در این هنگام متجاوز از پنجاه کمپانی خارجی نیز در آن جا شعبه داشتند و به کسب به ویژه تجارت فرش مشغول بودند.